سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسادت و تملّق روا نیست، جز درجستجوی دانش . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
به دیدارم بیا

اعتبار و اهمیت شاهنامه  

 

این کتاب عظیم که از نظر اخلاق، حکمت و فرهنگ، یکی از برترین و شکوهمندترین آثار نبوغ بشری است، از دیرباز، منظور نظر عالم هنر و معارف جهان بوده است. ترجمه های بسیاری به زبان های زنده عالم از این اثر والا شده است و آن را با آثار و رزمنامه هایی، همانند ایلیاد و ادیسه سنجیده اند و این سنجش، دلیل عدم آگاهی کسانی بوده است که هرگاه با زبان منطق ((هُمر)) آشنایی داشته اند، بی تردید از منطق فردوسی بی خبر بوده اند.

اگر به مثل، شاهنامه را با اثر عظیمی همچون مهابهاراتا می سنجیدند، به سبب قرابت اندیشه و منظور القایی این دو اثر، کاری بجا بود که دقیقاً و بی هیچ تردید، کار خاورشناسان غربی نیست. چرا که در مباحثی که از این پیش نگاشته آمده است؛ صفات و ارزش هایی که در مکتب های غربی، همچون دلیری، عشق، زیبایی، هنر، علم و هر فضیلتی دیگر وجود دارد، اموری هستند نسبی، در حالی که در منظومه ((رامایان))، اموری مطلق و معنوی می باشند.

بزرگترین پهلوان در رزمنامه یا تراژدی ایلیاد، آشیل (1) پهلوان رویین تن است که بدین چند بیت از منظومه، در سرود نخست می خوانی: ((ای الهه شعر! خشم ((آخیلوس)) (آشیل) فرزند پله (2) را بسرای. برای خشمی دل آزار که دردهای بی شمار مردان آخایی را فراهم کرد، و آنهمه نفوس مغرور و دلیر را به کام مرگ افکند و پیکرشان را طعمه سگان و مرغان لاشخوار ساخت، تا اراده زئوس، خدای خدایان انجام پذیرفت ... سخن به میان آور از آن زمانی که ستیزه ای شوم میان آگاممنون(3) پادشاه مردم و آخیلوس دلاور که از نژاد خدایان بود، نفاق افکند)). (4)

این خشم برسر زنی بود، که در جنگ، با زنان دیگر اسیر گشته بود و نصیب آشیل شده بود. آگاممنون به سبب از دست دادن زن دیگری که در تقسیم اسیران، سهم وی بود، دست بر سر اسیر آشیل گذاشت و این معنی موجب خشم آشیل گشت.

خشمی که در کشتار سپاهیان و مردم ((تروا))، گنهکار و بی گناه، زنهارخواه و هماورد، پیر و جوان و کودک را روانه قلمرو ((هادس)) (5) خدای مرگ ساخت.

دلیری و شجاعت، نخستین جلوه اش پیروزی مرد بر خشم و خواهش خویشتن است، و از این نظر، ((آشیل)) نه همین از شجاعت بی بهره است؛ بلکه اراده او زبون و اسیر خودی و خصلت خویش نیز است، اراده او اسیر خشم بی حد و مرزی است که تنها زبونان را شاسیته است.

اودیسه، که از نام ((ادیسیوس)) (6) ((اولیس)) (7) گرفته شده است، یکی از نیرنگ بازترین مردمی است که مظهر خدای نیرنگ، یعنی ((دیسیتین)) است، خدایی مظهر نفاق و دورنگی و زرق و حیلت گری.

عشق، زیبایی، آزادی، مفاهیمی هستند که دوتای نخست زاییده و فرع اراده تولید مثل است، و آزادی مقوله ای است، که هرگز تعریفی جامع و مانع، درباره آن وجود ندارد.

 

1- Ashille

2- Pele

3- Agamemnon

4- رک : ایلیاد ص 43

5- Hadas

6- Odysseus

7- Uliys

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/5/19:: 10:38 عصر     |     () نظر